“بورس آخر قرن” بحرانی که آیندگان از آن یاد خواهند کرد
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی شهر بورس، بیشک بازدهی عجیب بورس ، رشد چشمگیر بیش از ۱۸برابری شاخص کلبورس و رشد قیمت سهام بسیاری از شرکتهای فعال در بازار سهام در دو سال اخیر یکی از اصلیترین دلایل توجه غیر قابل پیشبینی بخش وسیعی از افراد جامعه به بازار سرمایه کشور است. توجهی که اکنون
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی شهر بورس، بیشک بازدهی عجیب بورس ، رشد چشمگیر بیش از ۱۸برابری شاخص کلبورس و رشد قیمت سهام بسیاری از شرکتهای فعال در بازار سهام در دو سال اخیر یکی از اصلیترین دلایل توجه غیر قابل پیشبینی بخش وسیعی از افراد جامعه به بازار سرمایه کشور است.
توجهی که اکنون به گواه برخی از کارشناسان اقتصادی و بازار سرمایه، منجر به رخدادی نگران کنندهای مبدل گشته و شاید حتی اوضاع تا حدود زیادی از کنترل خارج شده باشد.
شاید به جز نامه ۲۵ نفر از برخی کارشناسان اقتصادی در هفته گذشته یا مصاحبههای و مقالات جسته و گریختهای که در برخی وبسایتها و نشریات اقتصادی در خصوص مخاطرات حجم بالای ورودی نقدینگی به بازارسرمایه، شاهد سکوتی ناامید کننده از سوی بسیاری مسئولین، متولیان و فعالین بازار سرمایه در خصوص اتفاقات اخیر بازار سهام در ماههای اخیر بودیم.
از این رو فرصت را مغتنم شمردیم و در مصاحبهای مفصل و صریح با حسین خسرونژاد یکی کارشناسان و منتقدان همیشگی بیثباتی بازار سرمایه، که به تازگی هم در یکی از برنامههای رادیویی به وضعیت بحرانی بازارسرمایه اشاره کرده بود، به برخی از مخاطرات وضعیت کنونی بازار و راهحلهای پیشنهادی ایشان به منظور بهبود شرایط بپردازیم.
بیشتر بخوانید:
رمزگشایی از اصطلاح جدید بورس/ شاخص دولت – شاخص ملت یعنی چه؟
آیا شما بر خلاف بسیاری از کارشناسان، بازار سهام را نه یک فرصت، بلکه بحرانی برای اقتصاد کشور میدانید؟
خسرونژاد: با عرض سلام به شما. من گمان میکنم بحث اختلاف نظر من با بسیاری از کارشناسان، فعالین، مسئولین و حتی متولیان بازار سرمایه و وزارت اقتصاد بیشتر ریشه در بهرهمندی از منافع حاصل از وضعیت کنونی بازار سهام دارد تا تشریح علمی رخدادهای نگرانکننده این روزها.
با احترام به تمام کارشناسان و فعالین بازار سرمایه، در دو سال اخیر بسیاری از اظهار نظرها، مقالات و به طور کلی تریبونها در اختیار ذینفعان بازار سرمایه بوده است تا مخالفین رشد غیر منطقی بازار سرمایه.
آیا میتوان به اظهارنظرهای یکطرفه و بیمنطق بسیاری از فعالین و مدیران کارگزاریها، شرکتهای مشاور سرمایهگذاری، تامین سرمایهها، شرکتهای بورس، فرابورس و مسئولین سازمان بورس و وزارت اقتصاد و دولت که همگی به نوعی از درآمدهایی چند ۱۰ هزار میلیاردی و بادآورده بهرهمند شدهاند به دیده تردید نگاه نکرد؟
نگاهی به بازدهی عجیب بورس ، رشد ارزش حبابگونه و سودآوری شرکتهای بورس، فرابورس و سازمان بورس، رشد درآمدهای چند هزار میلیارد تومانی کارگزاران با کمترین زیرساختها و نیروهای تخصصی و ارزش سرقفلیهایی که به لطف انحصار موجود در صنعت هر روز افزوده میشود، رشد درآمدهای گزاف شناسایی شده ناشی از افزایش داراییهای صندوقهای سرمایهگذاری تحت مدیریت شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و البته افزایش درآمدهای شرکتهای سبدگردانی و زیانده سابق خود گواهی بر چرایی سکوت نگرانکننده این روزهای فعالین و مسئولین بازار سرمایه است.
به جمع بالا ذینفع بودن اعضای شورای عالی بورس به واسطه بنگاهداری این اشخاص در این حوزه، تامین مالی دولت از طریق عرضه سهام شرکتهای کاغذی و سرمایهگذاریهای تو در تو آنهم با بالاترین قیمت ممکن و البته درگیر بودن سرمایه بسیاری از اساتید و کارشناسان مالی و اقتصادی کشور در بازار سرمایه هم اضافه کنید تا ببنید که چگونه در شرایطی که اقتصاد کشور تا ورطه نابودی پیش رفته و بر خلاف آن شاخص کل بورس در طول دو سال رشدی ۱۸۰۰ درصدی را تجربه کرده است شاهد کمترین اظهارنظرهای کارشناسانه در این حوزه هستیم.
به نظر میرسد که همه ما میبایست روزی منافع کشور و رسالت کارشناسی خود را بر منافع شخصی ترجیح دهیم چراکه حتی استفاده از منافع پولهای بادآورده و کلان این روزها در فعالیتهای سفتهبازانه همه بازارها و علی الخصوص بازار سرمایه آنهم در کشوری با ۷۰ میلیون نفر زیر خط فقر و البته امنیتی که با توجه به عمیقتر شدن هر روزه اختلاف طبقاتی کمتر خواهد شد، شبیه به طنزی تلخ است.
شاید لازم است این دوستان که این روزها شدیدا از رشد قیمت ارز و تاثیر آن بر رشد بازار سرمایه دفاع میکنند نگاهی به آمار جرم و جنایت در کشور ونزوئلا بیاندازند تا شاید تصویری شفافتر از ادامه وضعیت بحرانی این روزهای بازار سرمایه ترسیم کنند.
بیشتر بخوانید:
۴/۵ میلیارد دلار ارز برای واردات کالاهای اساسی تامین کردهایم/ قیمت ارز به تدریج تعدیل میشود
میتوانید دلایل خود را از چرایی امکان شکل گیری بحرانی به نام بحران بازار سرمایه را شفافتر بیان کنید:
خسرونژاد: شاید بتوان برخی از مهمترین تبعات رشد غیر منطقی بازار سرمایه در ماههای اخیر را که البته هر یک از آنها میتوانند منجر به بحرانی بزرگ در حوزههای مختلف گردند را به صورت اجمالی و به صورت زیر بیان کرد:
۱- رشد بیرویه بازار سرمایه و سیگنال مخرب به بازارهای ارز، طلا، مسکن و کالا از حیث القای افزایش نرخ تورم انتظاری در بازار بورس. متاسفانه این اتفاق نه تنها منجر به القای افزایش نرخ تورم انتظاری به سایر بازارها میگردد بلکه افزایش بیرویه رشد این بازار منجر به افزایش تورم در سایر بازارها به جهت تطابق افزایش بازدهی این بازارها با بازار بورس میگردد.
بر خلاف تاثیر ابتدایی بازار ارز متاسفانه اکنون این بازار سرمایه است که سیگنالهایی مخرب را به بازار ارز القا میکند. آیا در یک سال منتهی به امروز قیمت دلار ۵ برابر شده بود که شاخص کل بازار بورس رشدی بیش از ۷۰۰ درصدی را به ثبت رسانده است؟
۲- افزایش بیش از پیش شکاف تضاد طبقاتی با توجه به بهرهمندی بخش کوچکی از مردم کشور از منافع و بازده غیر معقول بازار سرمایه. آیا کسب و کارها در ماههای اخیر و به واسطه شیوع ویروس کرونا و البته تحریمهای سالهای اخیر و حتی حقوق کارمندان و کارگران رشدی مشابه بازار بورس و بیش از چند صد درصدی را تجربه کرده است؟
۳- خروج پول و منابع سرمایه گذاری از چرخه تولید و ورود سرمایه داران و تولید کنندگان به بازار سرمایه به منظور بهره مندی از بازده کوتاه مدت و غیر منطقی بازار بورس.
در هفته گذشته بنده با تعدادی از تولید کنندگان جلساتی داشتم که برخی از این دوستان در صدد تزریق بخشی از سرمایه خود به بازار سرمایه بودند. سرمایهای که به اذعان خودشان قرار بود صرف طرحهای توسعه، افزایش تولید، عرضه کالا و البته اشتغال زایی گردد.
۴- افزایش احتمال از بین رفتن حبابهای قیمتی، ریزشهای سنگین در بازار سهام و بروز ناامنی اجتماعی با توجه به تبلیغات گسترده این بازار توسط مسئولین دولتی و رسانههای عمومی
آیا میتوان اعتراضات بیش از چند میلیون نفری که سرمایههای خود را بدون کمترین سطح از آگاهی از نوسانات به بازار بورس وارد کرده اند را با اعتراض چند صد نفر مالباختگان موسسات کوچک مالی در مقابل بانک مرکزی مقایسه نمود؟
متاسفانه در ماههای اخیر شاهد ورود قشرهای مختلف مردمی با سطوح فرهنگی متفاوت و با میزان حساسیتهای مختلف نسبت به ریسکهای سرمایه گذاری بودیم.
آیا میبایست انتظار یکسانی از این افراد در مواجهه با ریزش محتمل بازار سهام را در مقایسه با فعالین قدیمی بازار سهام داشت؟
۵- عدم امکان تامین مالی طرحها و پروژهها از طریق بازار سرمایه با توجه به افزایش قابل توجه نرخ بازده انتظاری در بازار سهام، آیا در بازاری که سرمایه گذارانش بدون کمترین آگاهی از مسایل علمی، روزانه ۵ درصد بازدهی کسب میکنند میبایست انتظار انتشار و استقبال از اوراق قرضه و یا مشارکت با بازدهی ۱۵ تا ۲۰ درصد یکساله را داشته باشیم؟
۶- ترویج فرهنگ سفته بازانه در اقشار مختلف مردم جامعه؛ اکنون دیگر شاهد ورود زنان خانه دار، طیف بزرگی از کارمندان ادارات دولتی و خصوصی، دلالان بازار ارز، کالا، دانشجویان، اساتید دانشگاه، کارگران به بازار بورس و معاملات روزانه هستیم.
در اینکه ورود و آشنایی اقشار مختلف جامعه با بازار سرمایه باعث افزایش قدرت بازار سرمایه و ابزارهای مالی میگردد شکی نیست، اما در کشوری که بسیاری از نیروهای کار آن از صبح تا عصر پای خرید و فروش و تحولات بازار سهام میباشند چه کسانی قرار است کار کنند؟
آیا کارمندان و مدیران شرکتها با حقوقهایی ناکافی، با بهره مندی از سودهای بادآورده این روزهای بازار بورس حاضر به ادامه همکاری و یا ایفای تعهدات کاری خود در محیط کار هستند؟
۷- تخریب فرهنگ تولید به دلیل به وجود آمدن فضای بهره مندی از سودهای بهره مندی از سودهای بادآورده و کوتاه مدت در بازار سهام
۸- رکود احتمالی و بلند مدت بازار سرمایه پس از ریزش احتمالی و قفل شدن سرمایه مردم و یا خروج دایمی این افراد از بازار بورس
۹- تغییر اولویت بانکها از اعطای تسهیلات کوتاه مدت و سرمایه در گردش به شرکتها و بنگاههای کوچک به اعطای اعتبارات به کارگزاریها و فعالین بازار سرمایه
بیشتر بخوانید:
سرمایه گذاران حقیقی بازار سرمایه هوشیار و آگاه شدهاند
در مواردی که مطرح کردید، به نقش مخرب رشد بازار سرمایه بر بازار ارز اشاره کردید. این بر خلاف نظر بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه مبنی بر تاثیر بازار ارز بر رشد قیمت سهام شرکتها به واسطه رشد ارزش داراییها است. میتوانید این موضوع را شفافتر توضیح بدید؟
خسرونژاد: قبل از هر چیز بگویم که من به هیچ وجه موافق نظر کارشناسان و یا سرمایه گذاران این روزهای بازار سرمایه در استفاده از شاخص ارزش جایگزینی و یا رشد ارزش داراییها و یا حتی افزایش سرمایههای ناشی از تجدید ارزیابی داراییها نیستم.
به عنوان مثال آیا قرار است شرکتهایی مثل ایران خودرو، بانکها، پالایش نفت اصفهان و …، کلیه داراییها، زمین، ساختمان و تجهیزات تولیدی خود را بفروشند و بین سرمایهگذاران خرد خود تقسیم کنند که این دوستان بر این اساس در سهام شرکتها سرمایه گذاری میکنند.
اگر این شرکتها از بیش از میلیونها متر زمین، شعب و یا هزاران میلیارد تومان تجهیزات، سالیانه چندین هزار میلیارد تومان زیان میسازند میبایست شاهد رشد چند صد درصدی ارزش سهام این شرکتها باشیم.
ارزش بازار یکی از بزرگترین شرکتهای خودرو سازی کشور در شهریور ماه سال ۱۳۹۷ با تحقق بیش از ۸۷ میلیارد تومان سود خالص، از ۳.۵۰۰ میلیارد تومان به ۱۸۲.۰۰۰ میلیارد تومان آنهم با تحقق بیش از ۲۴.۵۰۰ میلیارد تومان زیان انباشته رسیده است.
رشد در حدود ۵۰ برابری ارزش سهام این شرکت در کمتر از ۲۲ ماه محرک ارزی داشته، آیا قیمت یک متر زمین در ۲ سال گذشته ۵۰ برابر شده است؟ آیا نرخ ارز در دو سال گذشته رشد ۵۰ برابری داشته است؟ آیا سودآوری این شرکت رشدی ۵۰ برابری را به ثبت رسانده است؟
ارزش جایگزینی دیگر کلمهای است که این روزها دوستان و کارشناسان از آن برای تهییج سرمایهگذاران تازه وارد و آماتور استفاده میکنند. شاید نگاهی به مقایسه بین ارزش دلاری کنونی شرکتهای داخلی و برخی شرکتهای بین المللی پاسخ مناسبی برای ادعاهای عجیب، غیر علمی و مغرضانه این دوستان باشد.
شما بسیاری از دیدگاههای خود را به تبعات شرایط کنونی بازار سرمایه را تشریح کردید، اما آیا راهکارهایی را هم برای جلوگیری و یا کنترل اوضاع کنونی دارید؟
خسرونژاد: متاسفانه در دو سال گذشته هر کارشناسی و یا حتی مدیرانی که از لزوم بهکارگیری روشهای محدود کننده به منظور تعدیل بازدهی عجیب بورس سخن گفتند، یا از شغلهای خود برکنار شدند و یا مورد الطاف و مخالفتهای همه جانبه ذینفعان بازارسرمایه قرار گرفتند (اشاره به برکناری آقای شاپور محمدی دو روز پس از خبر لزوم ایجاد محدودیت دامنه نوسان و حتی صحبتهای اخیر عبده تبریزی کردند).
با این وجود بنده واهمهای از ارائه پیشنهادات خود ندارم. البته اصراری هم ندارم که این روشها عاری از معایب هستند با این وجود فکر میکنم میتوانند منجر به کنترل محدودیت وضعیت کنونی گردند.
۱- تسریع در امکان فروش مستقیم و انتقال سهام عدالت به کد بورسی افراد جهت فروش مستقیم در بازار بورس
متاسفانه پس از گذشت ۲ ماه همچنان مکانیزم روشنی برای فروش سهام عدالت توسط سهامدارن وجود ندارد.
تسریع در این اتفاق بی شک منجر به افزایش عرضه در نمادها و افزایش شناور سهام موجود در پرتفوی سهام عدالت و کنترل رشد قیمت آنها خواهد گردید.
۲- الزام دولت و نهادهای عمومی به عرضه سهام شرکتهای زیر مجموعه در بازارهای بورس و فرابورس در راستای جذب بخشی از نقدینگیهای ورودی به بازار بورس
۳- ترغیب و الزام شرکتهای بزرگ بورسی دولتی و خصولتی به جذب سرمایه از طریق افزایش سرمایههای نقدی و یا سلب حق تقدم در این افزایش سرمایهها به منظور ایجاد طرحهای توسعه و یا مشارکت در طرحهای پایین دستی جهت تکمیل زنجیره تولید
۴- افزایش نرخ سود بانکی ؛ متاسفانه تصمیمات در اقتصاد ایران کاملا جزیرهای و مستقل صورت میپذیرد. شاید بدترین خبر در ماههای اخیر در خروج سرمایه مردم از بانکها و ورود این پول به بازارهای سفته بازانه تصمیمات غیر کارشناسی بانک مرکزی در کاهش نرخ سود بانکی بود.
سوال اینجاست که اگر کاهش نرخ سود بانکی اقدامی قابل دفاع بود چرا تنها پس از گذشت تنها چند ماه در روزهای گذشته این نرخها مجددا افزایش یافت؟
این اوضاع خود گویای عدم هماهنگی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی و البته ادامه آزمون و خطا در بالاترین رکن اجرایی سیاستهای پولی و مالی کشور است.
۵- الزام دولت و بانکها به افزایش عرضه و سهام شناور شرکتهای تحت مدیریت خود در بازار سرمایه ؛ متاسفانه اظهارات مدیران و مسئولین دولتی به مانند بسیاری از اوقات شعارگونه و فاقد اقدامات اجرایی است.
آیا دولت با کسری بودجهای بالا نمیبایست بخشی از سهام هلدینگهای تحت مدیریت نظیر هلدینگ خلیج فارس، قسمتی از کسری بودجه خود را تامین و ورود نقدینگی را به بازار سهام کنترل نماید.
چرا سهام شرکت شستا در قیمتهایی با رشد بیش از ۳۰۰ درصدی در مقایسه با عرضه اولیه در صفوف چند صد میلیونی روزهای گذشته توسط دولت و سازمان تامین اجتماعی عرضه نمیشود؟
۶- الزام شرکتهایی که قصد افزایش سرمایه از طریق تجدید ارزیابی داراییها را دارند به جذب منابع نقدی سهامداران از طریق افزایش سرمایه توامان در جهت اصلاح واقعی ساختارهای مالی شرکتها
۷- افزایش حجم مبنای سهام شرکتها؛ این امر نه تنها منجر به کند شدن رشد محسوس قیمت سهام میگردد منجر به ترغیب عرضه توسط سهامداران سهام شرکتها میگردد. این موضوع بی شک در جلوگیری از ریزشهای سریع و هیجانی قیمت سهام هم در شرایط افت بازار نیز موثر خواهد بود.
۸- کاهش دامنه نوسان قیمت سهام جهت جلوگیری از رشد غیر منطقی قیمت سهام ؛ ایدهای که شاید اصلی تری دلیل برکناری شاپور محمدی از مسند سازمان بورس و ورود مدیران منفعل جدید بود.
۹- حذف اعتبار بانکی کارگزاریها در راستای کنترل و کاهش هر چه بیشتر نقدینگی ورودی به بورس
با تشکر از شما در آخر اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید:
خسرونژاد: با تشکر از شما، امیدوارم هر چه سریعتر شاهد تغییر نظریه سمی و خطرناک مسئولین اقتصادی و بانک مرکزی کشور در خصوص برجسته نمودن هر چه بیشتر بازار سرمایه به منظور جلوگیری از ورود نقدینگی به بازارهای ارز، مسکن و طلا باشیم، چرا که همانگونه که شاهد هستیم نه تنها این روزها کنترل بازار سرمایه غیر ممکن شده است.
کاهش ارزش پول ملی و افزایش سرسام آور قیمت املاک هم به معظلاتی جدی برای کشور مبدل شده است.
در غیر این صورت شاید در سالهای آتی بتوان مقالات و مباحث متعددی از بورس آخر قرن و تبعات بحران سنگین مالی سال ۱۳۹۹ در ایران را در کتب مالی میتوان یافت.
منبع: بورس نیوز
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0