نوسانگیری در بورس؛ کسب سود سوار بر موج نوسانهای قیمتی
نوسانگیری در بورس اما کار هر کسی نیست و مهارتهای معاملاتی و روانی خاص خود را میطلبد. سودآوری قابل توجه این روش، موجب شده که عده زیادی از سرمایهگذاران به این استراتژی معاملاتی روی بیاورند اما نوسانگیری ریسکهای سنگینی نیز دارد که باید پیش از انجام این روش، از آنها آگاه بود. در این مطلب
نوسانگیری در بورس اما کار هر کسی نیست و مهارتهای معاملاتی و روانی خاص خود را میطلبد. سودآوری قابل توجه این روش، موجب شده که عده زیادی از سرمایهگذاران به این استراتژی معاملاتی روی بیاورند اما نوسانگیری ریسکهای سنگینی نیز دارد که باید پیش از انجام این روش، از آنها آگاه بود. در این مطلب توضیح میدهیم که نوسانگیری در بازار بورس چیست و انجام آن نیازمند چه شرایطی است.
نوسانگیری در بازار بورس چیست؟
قیمت سهام شرکتها در بورس هر روز تغییر میکنند. این تغییر گاهی همراه با رشد و گاهی همراه با افت قیمتهاست. به این تغییرات قیمتی در بازههای زمانی کوتاه، نوسان قیمت میگویند.
عدهای از معاملهگران از این نوسانها استفاده کرده و سعی میکنند که سهام را در کف قیمت بخرند و سپس در سقف قیمت آن را بفروشند. منظور از سقف و کف به ترتیب، بالاترین و پایینترین میزان قیمت در شرایط فعلی سهام است. معاملهگران با انجام این کار که به نوسانگیری معروف است، از رشد و افت قیمتها در بورس سود به دست میآورند.
همچنین برخی از نوسانگیران نیز وجود دارند که از تغییرات روزانه قیمت سهام نوسانگیری میکنند. به این روش از نوسانگیری، نوسانگیری روزانه میگویند.
چه کسانی میتوانند نوسانگیری کنند؟
نوسانگیری در بورس کار هر سرمایهگذاری نیست. این شیوه دانش و مهارت تابلوخوانی و همچنین بازارخوانی را میطلبد. بعضی مواقع سرمایهگذاران برای کسب سود در کوتاهمدت، بدون داشتن مهارت کافی قدم به بازار سرمایه میگذارند. آنها با این کار قصد دارند از نوسان قیمتها بهره ببرند و کسب سود کنند. اما زمان به زودی همهچیز را مشخص میکند و این دسته از افراد با ضرر از بازار خارج میشوند. آنچه نصیب این سرمایهگذاران میشود تنها از دست دادن تمام یا بخشی از سرمایه است.
با توجه به نکاتی که بیان کردیم، پیش از انجام نوسانگیری، باید ابتدا این روش را آموزش دید و تمرین کرد. نوسانگیری در بورس نیازمند داشتن شرایط روحی مناسب این کار نیز هست. برای مثال افرادی که توانایی یا زمان بررسی مداوم وضعیت نمودارهای قیمتی را ندارند و با روندهای صعودی و نزولی سهام هیجانزده میشوند، شانس کمتری برای موفقیت در نوسانگیری خواهند داشت. گزینه مناسبتر برای چنین افرادی، سرمایهگذاریهای بلندمدت است.
دستهبندی نوسانگیران
اگر بخواهیم نوسانگیران بازار را دستهبندی کنیم، میتوانیم آنها را در دو گروه قرار دهیم. دسته نخست افرادی هستند که خود آغازگر موج صعودی هستند و دسته دیگر، افرادی هستند که همسو با موج ایجاد شده، روند را به جلو پیش میبرند. گروه اول در آغاز اقدام به خریدهای پلهای میکنند و دسته دوم زمانی سر و کلهشان پیدا میشود که اخبار مثبتی در خصوص سهم منتشر شود.
معاملاتی که این دو دسته انجام میدهند، موجب افزایش قیمت سهم خواهد شد. نتیجه این امر تشکیل صف خرید است. در این زمان است که گروه اول از سهم خارج میشوند و صفهای خرید جمع میشود. سپس شاهد افزایش عرضه در سهم خواهیم بود.
-
همچنین بخوانید: چرا پیدرپی ضرر میکنیم؟
در این شرایط اگر شرکت همچنان دلایل فراوانی برای رشد قیمت داشته باشد، باید گفت خوششانسی به سراغ دسته دوم آمده است. تداوم اخبار مثبت، تداوم روند صعودی سهم را در پی دارد. این امر موجب میشود که نوسانگیری دسته دوم نیز به سود بینجامد.
اما اگر پس از خروج دسته اول نوسانگیران از سهم، روند صعودی پایان یابد، آنچه نصیب دسته دوم میشود، ضرر و زیان خواهد بود. مسئلهای که در اینجا به وضوح به چشم میخورد، اشراف و تسلط دسته اول بر شرایط نوسانگیری در بورس است؛ عاملی که خود کسب سود را در پی دارد.
سهام کدام شرکتها برای نوسانگیری مناسب است؟
کسب سود در بازار بورس به دو شیوه حاصل میشود که عبارت است از سود سرمایهای و سود نقدی. تغییرات قیمت سهم منجر به ایجاد سود سرمایهای میشود. ولی سود نقدی، مبلغی است که شرکتها پس از برگزاری مجمع سالانه خود به سهامداران اختصاص میدهند.
اگر یک شرکت، درآمد مشخص و مستمری داشته باشد، در طول یک سال مالی سود خوبی حاصل خواهد کرد. بخشی از این سود در میان سهامداران تقسیم خواهد شد. چنین شرکتهایی با نام بنیادمحور یا DPS محور شناخته میشوند.
در این میان شرکتهایی نیز وجود دارند که جریان درآمد آنان ثبات ندارد. استراتژی موثر برای کسب سود در قبال چنین شرکتهایی نوسانگیری است. سهامداران موفق میدانند که باید برای کسب سود، استراتژی مشخصی داشته باشند. آنها با در نظر گرفتن محدودیتهای خود، راهبردهایی را در پیش میگیرند که نهایتا منجر به کسب سود خواهد شد.
اگر معاملهگران فاقد استراتژی معاملاتی مشخصی باشند، آنگاه دست به اقدامات احساسی خواهند زد. این امر سردرگمی سهامداران و زیانهای مالی فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
استراتژی نوسانگیری به چه عواملی بستگی دارد؟
استراتژیهای مربوط به نوسانگیری متاثر از چند عامل است:
- روحیات و شخصیت معاملهگر
- میزان سرمایه معاملهگر
- محدودیتهای زمانی معاملهگر
آن دسته از سهامدارانی که اهل ریسک نیستند، طبیعتا بازه زمانی میانمدت و بلندمدت را برای سرمایهگذاری در نظر میگیرند. این افراد بیشتر سهمهای بنیادمحور را خریداری میکنند. به طور نسبی، بازه زمانی شش تا ۹ ماه میانمدت و بیش از ۹ ماه بلندمدت محسوب میشود.
نقطه مقابل، سهامدارانی هستند که ریسکپذیری بالایی دارند. این دسته از معاملهگران میتوانند استراتژی معاملاتی کوتاهمدت را در پیش بگیرند. اینها همان افرادی هستند که از نوسانگیری در بورس استقبال میکنند. دقت کنید که نباید سرمایهگذاری کوتاهمدت را با نوسان گرفتن اشتباه بگیرید.
در واقع بازه زمانی نوسانگیری نهایتا دو الی چهار هفته خواهد بود. این در حالی است که در سرمایهگذاری کوتاهمدت، شاهد بازههای سه تا شش ماه هستیم. نکته مهم در این قسمت، انتخاب سهمی است که بتوان نوسان خوبی از آن گرفت. انتخاب سهم مناسب میتواند در گرو عوامل متعددی باشد؛ عواملی نظیر خرید و فروش روی تابلو معاملات، میزان حجم معاملات، و عملکرد بازیگران سهم. اگر سهامدار از این مسائل مطلع باشد، میتواند با انتخاب سهم مناسب، بستری بالقوه را برای نوسان گرفتن فراهم کند.
عوامل موثر در نوسانگیری
در ادامه به چهار عامل مهم در نوسانگیری اشاره میکنیم که توجه به آنها میتواند شانس موفقیت در این روش معاملاتی را افزایش دهد:
تحلیل تکنیکال
نوسانگیری در بورس امری است که در آن معاملهگران به کمک نمودارهای قیمتی، بهترین نقاط را برای ورود به سهم شناسایی میکنند. در همین راستا، استفاده از نسبتها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال مانند ART یا Average True Range نیز موثر خواهد بود.
اطلاعات پنهان شرکتها
کسی که در نوسانگیری حرفهای باشد، از اطلاعات پنهان شرکتها آگاه است و به برنامههای آینده شرکت نیز اشراف بهتری دارد. اخبار شرکتها میتواند راهنمای خوبی برای نوسانگیران باشد تا بتوانند در قالب دسته اول به سهم ورود کنند.
این اطلاعات حتی برای خروج از سهم نیز مفید هستند. زمانی که این اطلاعات به صورت عمومی انتشار پیدا کند، نوسانگیران متبحر از سهم خارج میشوند.
شرایط بازار
رشد قیمت یک سهم متاثر از شرایط بازار نیز هست و نوسانگیران باید به این امر نیز دقت کنند.
مهارت و تجربه
اگر بگوییم نوسانگیری از شیوه معینی پیروی نمیکند، حرف اشتباهی نزدهایم. افراد مجرب در این زمینه، بر تابلوخوانی مسلط هستند و زمان ورود به سهم و خروج از آن را میدانند. چنین معاملاتی پرریسک هستند و در آن باید به حد ضرر توجه کرد.
میزان سرمایه و کارمزد معاملات
نوسانگیران میدانند که برای کسب سود بیشتر باید مبالغ بیشتری وارد بازار کنند. سود پنج الی ۱۰ درصدی زمانی میتواند یک دستاورد خوب باشد که هزینه کارمزد معاملات چندان بالا نباشد. به همین دلیل است که میگویند در نوسانگیری محدودیت سرمایه معنایی ندارد. نوسانگیران با ورود سرمایه سنگین به بازار بورس، سود بالاتری کسب میکنند و از بازار خارج میشوند. در این استراتژی معاملاتی به دلیل بازگشت سرمایه در زمان کم، برخی دست به خرید اعتباری میزنند.
کدام حالت بازار برای نوسانگیری مناسبتر است؟
اگر سه حالت صعودی، نزولی و خنثی را برای بازار در نظر بگیریم، به نظر شما نوسانگیری در کدام یک از این شرایط مناسبتر است؟
به طور کلی بازار صعودی مناسبترین بازار برای خرید سهم و نگهداری است. در بازار نزولی تنها باید نظارهگر بود. در انتهای روند نزولی فرصت خوبی برای ورود به سهم ایجاد میشود. در این میان بازار خنثی بهترین شرایط را برای نوسانگیری فراهم میکند. در حقیقت در این بازار معاملهگران میتوانند در کف قیمتی وارد سهم شوند و در سقف قیمت اقدام به فروش کنند.
نکات مهم در نوسانگیری
فیلترهایی مانند حجم معاملات و کف قیمتی ماهیانه از جمله فاکتورهایی هستند که میتوان از آنها برای شناسایی سهم و نوسانگیری استفاده کرد. نوسان گرفتن از سهمهای بزرگ و بنیادی کار سادهای نیست. به همین دلیل است که سرمایهگذاران معمولا به سراغ سهمهای کوچک میروند. معاملهگرانی که استراتژی معاملاتی بلندمدت دارند اما سهمهای بنیادی را خریداری و سهامداری میکنند.
توجه به حجم مبنا و شناوری سهام نیز دو مسئلهای هستند که برای نوسانگیران اهمیت زیادی دارد. شرایط بازار بر سهمهایی که حجم مبنای کمتری دارند، زودتر از سهمهای با حجم مبنای بالا اثر میگذارد. در مورد شناوری هم میتوان گفت که هرچه شناوری کمتر باشد، عرضه از جانب سهامداران نیز کمتر اتفاق میافتد. نوسانگیران با توجه به این موارد، به دنبال سهمهایی میگردند که هنگام ورود و خروج با مشکل مواجه نشوند.
عدم مدیریت سرمایه و کم کردن میانگین به هنگام افت قیمت یکی از رایجترین اقدامات اشتباهی است که نوسانگیران مبتدی را به دردسر میاندازد. در این شرایط از آنجا که نوسانگیر بدون تعیین حد ضرر وارد سهم شده است، با کاهش قیمت سهم به میانگین کم کردن روی میآورد. زمانی که شاهد افزایش عرضه و خروج دسته اول نوسانگیران هستیم، معمولا این اتفاق رخ میدهد. دسته دوم مجددا اقدام به خرید میکنند و در سهم میمانند. حاصل این اقدام، چیزی جز افزایش ضرر نیست.
-
همچنین خوانید: بعد از ضرر بزرگ در بورس چه باید کرد؟
آنچه میتوان از آن به عنوان یکی از آفتهای معاملهگری یاد کرد، همین عدم کنترل هیجانات است. تفاوت نوسانگیران حرفهای و مبتدی در همین امر است. مبتدیها نمیتوانند بر احساسات خود مسلط شوند و دست به معاملات احساسی میزنند. آنها نمیتوانند در صورت عدم تحقق سود مطلوب، در بهترین موقعیت از سهم مذکور خارج شوند. نوسانگیر حرفهای میتواند در معاملات خود با تمرکز بالا عمل کند و در هر قیمتی حاضر به ورود به سهم نخواهد بود.
نوسانگیری یک شیوه معاملاتی است که درصد سود در آن محدود است. به همین دلیل است که نوسانات صدم درصدی نیز از اهمیت برخوردار هستند. برخی مواقع پیش میآید که نوسانگیر در طول زمان مجاز معاملاتی، سهمی را بررسی میکند تا بتواند در بهترین نقطه به آن ورود کند یا از آن خارج شود. از همین رو محدودیت زمانی نیز امری است که باید در نوسانگیری آن را مدنظر قرار داد.
مشکلات موجود بر سر راه نوسانگیری
حباب قیمتی از جمله مسائلی است که در نوسان گیری بسیار مورد توجه قرار میگیرد. کم نیستند شرکتهایی که فعالیت عملیاتی مطلوبی نداشته و حتی زیانده نیز بودهاند. اما تنها انتشار برخی شایعهها از سوی بازیگران یا نوسان گیران موجب شده است که نگاهها به سمت آنها معطوف شود. آنچه در نتیجه این اتفاق رخ خواهد داد، ایجاد حباب قیمتی خواهد بود.
در این مواقع هنگامی که نوسانگیران از سهم خارج میشوند، ریزش شدید قیمت سهم امری طبیعی است. وجود حباب قیمتی موجب میشود که سهمها ارزش غیرواقعی پیدا کنند. گفتیم که نوسانگیری به صورت کوتاه مدت اتفاق میافتد. از همین رو برای معاملهگران جذاب است که دست به این عمل بزنند. اما در این میان، همه مهارت کافی برای نوسانگیری را ندارند و ممکن است متضرر شوند.
از آنجا که سهام در بورس ایران محدودیت نوسان قیمتی دارند، نوسانگیری مداوم در بلندمدت سود چندانی را در پی نخواهد داشت. در صورتی که فرد استراتژی معاملاتی بلندمدت داشته باشد، میتواند اقدام به خرید سهام بنیادی کند.
جمعبندی
اینکه معاملهگران کدام روش و استراتژی معاملاتی را انتخاب میکنند، امری شخصی و متاثر از شرایط فردی و ویژگیهای شخصیتی افراد است. هر روش معاملاتی میتواند مزایا و معایبی داشته باشد. در مورد نوسانگیری میتوان گفت که این روش، به دلیل امکان کسب سود در کوتاهمدت برای بسیاری از افراد جذابیت دارد. از سوی دیگر ریسک بالا و پیچیدگی و حساسیت معاملاتی مواردی هستند که ممکن است برخی از افراد نتوانند آن را تحمل کنند.
در نوسانگیری بازار به سهمهای کوچک و حتی زیانده توجه میشود. گسترش این شیوه، میتواند منجر به ایجاد حباب قیمتی شود. با این همه چنانچه حد ضرر خود را مشخص کرده باشید و تجربه کافی در این زمینه داشته باشید، سود خوبی نصیبتان خواهد شد. در غیر این صورت، چیزی جز شکست عایدتان نمیشود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0