به گزارش شهر بورس، امروزه، مستمری بازنشستگی نه فقط کفاف حداقلِ هزینههای زندگی را نمیدهد، بلکه خدمات درمانی رایگانی که بهموجب قانون باید توسط سازمان تأمین اجتماعی ارائه شود نیز، آنطور که وعده داده شده، در عمل در اختیار بیمهشدگان قرار نمیگیرد. کارگرانی که هر ماه سهم قابلتوجهی گاهی حتی تا یکسومِ دستمزدشان را برای بهرهمندی از حمایتهای این صندوق کنار میگذارند، اکنون دیگر توقع چندانی از کارایی آن ندارند.
سازمان تأمین اجتماعی، بهعنوان بزرگترین صندوق بیمهگر کشور، قرار بود با دو عملکرد اصلی، یعنی تأمین مستمری کافی در دوران بازنشستگی و تأمین درمان رایگان در دوران بیمهپردازی و پس از آن، آرامش خاطر بیمهشدگان را فراهم کند. اما پس از سالها، این دو عملکرد به حداقلیترین سطح کاهش یافتهاند و روند کاهش حمایتهای میاننسلیِ این صندوق نیز هیچگونه وضوحی ندارد. حالا حتی جوانانِ نیروی کار میگویند: «اگر بیمه هم نباشیم، اتفاق خاصی نمیافتد!»
گزارش پیشِرو، ناکارآمدی این دو کارکرد را از خلال روایت زنی ۶۰ساله و سرپرست خانوار به تصویر میکشد؛ زنی که پس از ۳۰ سال کار مداوم و پرداخت حق بیمه، امروز مستمریاش حتی پاسخگوی ابتداییترین هزینههای زندگی نیست. او ناچار است در دوران بازنشستگی نیز همچنان به کار ادامه دهد ـ اجبار تلخی که زندگی بسیاری از بازنشستگان را رقم زده و در تضاد آشکار با ماده ۹۶ قانون تأمین اجتماعی قرار دارد.
درآمد ماهانه او ترکیبی از مستمری بازنشستگی و دستمزد یک کار پارهوقت – تنها کفاف حداقلهای زندگی را میدهد؛ بهطوریکه هر هزینه پیشبینینشدهای میتواند او را با بحران مالی روبهرو کند. وقتی درد شدید کلیه ناگهان سراغش آمد، نخستین گزینهاش مراجعه به درمان رایگان تأمین اجتماعی بود؛ همان خدماتی که سالها برایش حق بیمه پرداخت کرده بود.
اما آنچه تجربه کرد، سه روز سرگردانی میان بیمارستانهای ملکی تأمین اجتماعی بود؛ تجربهای تکراری برای بسیاری از بیمهشدگان که از عقبنشینی این سازمان در انجام ابتداییترین وظایف حمایتی خود حکایت دارد. درمان اورژانسی باید فوری باشد، اما روایت او از وضعیت بیمارستانهای تأمین اجتماعی، تصویر دیگری را نشان میدهد.
سه روز سرگردانی برای درمان رایگان
روز اول:درد کلیه ناگهان آغاز شد. به بیمارستان هاشمینژاد – مرکز تخصصی کلیه و از مراکز ملکی تأمین اجتماعی – مراجعه کرد. ساعتها در صف تشکیل پرونده ماند، اما در نهایت گفتند دستگاه سنگشکن فعال نیست و باید به بخش خصوصی برود. هزینه تخمینی درمان در آنجا تقریباً معادل کل درآمد یکماههاش بود؛ پس ترجیح داد درد را تحمل کند تا از خدماتی که سالها بابت آن حق بیمه داده، بهرهمند شود.
«بازنشستهای مثل من چطور میتواند ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان برای درمان بپردازد؟ چنین هزینهای برای حداقلبگیرها فاجعه است. درد را تحمل کردم تا از خدماتی که برایش پول داده بودم استفاده کنم.»
روز دوم: به بیمارستان میلاد رفت، بزرگترین مرکز ملکی تأمین اجتماعی. ازدحام بیماران فراتر از تصورش بود. با وجود وضعیت اورژانسی، هیچ اولویتی در کار نبود.
حدود ۱۰۰ نفر در صف بودند. فکر کردم چون درد شدید دارم، خارج از نوبت ویزیت میشوم، اما گفتند باید صبر کنم. بعد از ساعتها انتظار و طی کردن مراحل مختلف، گفتند آزمایش ندارید و کاری از ما برنمیآید. با همان درد برگشتم خانه.»
نتیجه هشت ساعت انتظار: هیچ. اما او همچنان از مراجعه به مراکز خصوصی خودداری کرد تا درآمد ناچیزش را حفظ کند.
روز سوم:صبح زود دوباره به میلاد بازگشت تا ادامه درمان را پیگیری کند. ساعتها در صف ایستاد تا مدارکش آماده شود، اما وقتی نوبت پزشک رسید، گفتند دکتر تا هفته آینده در مرخصی است.
«تحمل حتی یک ساعت دیگر درد ممکن نبود. ناامید شدم و به بیمارستان لبافینژاد رفتم. آنجا بیماران در پیادهروها چادر زده بودند. ساعتها معطل شدم تا نوبت ویزیت بگیرم. وقتی بالاخره نوبتم رسید، گفتند دستگاه سنگشکن تا اول آبان کار نمیکند!»
در نهایت، ناچار شد به بیمارستان خصوصی مراجعه کند.
«رفتم بیمارستان خصوصی، ۱۸ میلیون تومان پرداخت کردم و عمل انجام شد.»
یک نمونه از هزاران مورد
روایت او تنها یکی از هزاران تجربه مشابه است؛ تجربه بیمهشدگانی که پس از سالها پرداخت حق بیمه، برای دریافت ابتداییترین خدمات درمانی مجبور به تحمل صفهای طولانی، بینظمی و در نهایت پرداخت شخصی هزینهها میشوند.
سازمان تأمین اجتماعی که طبق قانون باید تمام هزینههای درمانی بیمهشدگان را بهصورت رایگان پوشش دهد، امروز به جایی رسیده که بیمهپرداز یا از درمان منصرف میشود یا بار مالی آن را بهتنهایی بر دوش میکشد.
این زن ۶۰ساله، پس از سه دهه کار و پرداخت بیمه، همچنان مجبور است کار کند تا از پس مخارج زندگی برآید. تجربه تلخ سه روز درد و بیپناهی در بیمارستانهای ملکی، برایش یک واقعیت روشن ساخت: پساندازی که سالها برای روز مبادا کنار گذاشته بود، در روز مبادا هیچ فایدهای نداشت.














