تارگت در بورس چیست؟
هر معاملهگر باید از یک برنامه اصولی پیروی کند و هدفگذاری را بر مبنای آن انجام دهد. در واقع تارگت همان هدفگذاری قیمتی است. در بازارهای مالی نظیر بورس، افراد با استفاده از استراتژیهای خود و با تکیه بر ابزار تحلیل، هدفی را برای هر سهم تعیین میکنند. اما برای هدفگذاری ابتدا باید بفهمیم که
هر معاملهگر باید از یک برنامه اصولی پیروی کند و هدفگذاری را بر مبنای آن انجام دهد. در واقع تارگت همان هدفگذاری قیمتی است. در بازارهای مالی نظیر بورس، افراد با استفاده از استراتژیهای خود و با تکیه بر ابزار تحلیل، هدفی را برای هر سهم تعیین میکنند. اما برای هدفگذاری ابتدا باید بفهمیم که تارگت زدن چیست و تارگت به چه معناست. در ادامه بیشتر با این مفهوم آشنا خواهیم شد.
منظور از تارگت زدن در بورس چیست؟
گفتیم که تارگت به معنای هدف قیمتی (Price Target) است. زمانی که تحلیلگر تخمین میزند که در آینده سهم به قیمت x برسد، این قیمت هدف آن سهم خواهد بود. بدیهی است که هدف در هر سهم با سهام دیگر متفاوت است. زمانی که تحلیلگر بورس، رفتار قیمت آینده سهم را پیشبینی میکند، در حقیقت زمان فروش سهم را تعیین میکند.
اما باید دید هدف از تعیین تارگت در بورس چیست. تحلیلگر به کمک این اهداف قیمتی، میتواند زمان دقیق خروج از معامله یا حتی ورود به معامله را مشخص کند. پس انتظار معاملهگر از قیمت آینده داراییهایی نظیر سهام، قرارداد آتی و صندوقهای قابل معامله هدف قیمتی نام دارد.
-
بیشتر بخوانید: بازار دو طرفه در بورس؛ سود هم از افت و هم از رشد قیمت
فراموش نکنید که اهداف قیمتی ثابت نیستند و با توجه به شرایط میتوان آنها را تغییر داد. وضعیت اقتصادی کشور و اخباری که در مورد سهام یا صنعتی خاص به گوش میرسد، میتواند بر تارگتهای تحلیلگران اثر بگذارند. نکته مهم دیگر آن است که تارگت زدن، یک تضمین صددرصدی ایجاد نمیکند. در واقع با هدفگذاری، تنها یک پیشبینی درخصوص قیمت معامله انجام میشود. البته این پیشبینی بر اساس تحلیل بنیادی یا تکنیکال صورت میگیرد و از اعتبار برخوردار است.
اما به این دلیل که معاملهگران بر اساس نظر تحلیلگرها معامله میکنند، تعیین این اهداف قیمتی میتواند اثراتی را بر قیمت سهم بگذارد. چرا که وقتی یک تحلیلگر میگوید سهام x که اکنون ۵۰۰ تومان است، در آینده به قیمت ۱۲۰۰ تومان میرسد، این امر منجر به خرید بیشتر سهامداران میشود.
تارگت حد سود و تارگت نزول قیمت چیست؟
در نظر بگیرید که فردی سهمی را در قیمت ۴۵۰ تومان خریداری کرده است. این سهامدار تحلیلهایی انجام داده و به این نتیجه رسیده است که بهتر است عدد ۸۰۰ تومان را به عنوان تارگت سهم در نظر بگیرد. این شخص میتواند تمام یا بخشی از دارایی را در این قیمت بفروشد. یعنی میتواند بخشی از سهام خود را در قیمت ۸۰۰ تومان و بخشی دیگر را در قیمت ۸۵۰ تومان بفروشد. با این مثال دیگر مشخص است که منظور از تارگت در بورس چیست. البته این مثال به تارگت حد سود مربوط است.
اما تارگت نزول قیمت نیز مبحث دیگری است که باید به آن توجه کرد. سرمایهگذاران سهمی را رصد میکنند تا در زمان مناسب آن را خریداری کند. اما این زمان مناسب چه موقع فرا میرسد؟ برای محاسبه این زمان، فرد هدف قیمتی نزولی سهم را به دست میآورد. مثلا اگر اکنون سهم موردنظرش در قیمت ۱۰۰۰ تومان معامله میشود، با تحلیلهای خود پیشبینی میکند که قیمت تا ۶۷۰ تومان کاهش پیدا خواهد کرد. به این ترتیب منتظر زمانی میشود که بتواند در این قیمت به سهم ورود کند. هدف او از انجام این کار این است که بتواند با خرید سهم در قیمت پایینتر، سود بیشتری به دست آورد.
توجه به یک نکته نیز در این بخش خالی از لطف نیست. فراموش نکنید که ممکن است افراد مختلف، تحلیلهای مختلفی را به منظور تارگت زدن در سهام مشابه داشته باشند. چرا که هر فرد استراتژی معاملاتی متفاوتی دارد. به همین دلیل نمیتوان گفت که تارگت زدن یک نسخه همگانی دارد و همه باید از آن پیروی کنند.
فواید تارگت زدن در بورس چیست؟
قطعا هدفگذاری داراییها، با فواید و مزایایی همراه است که افراد به انجام آن روی میآورند. زمانی که معاملهگر تارگت خود را مشخص میکند، این امر نشاندهنده آن است که فرد دیگر توجهی به احساسات ندارد. چرا که پیروی از برنامه و قواعد یعنی اعتماد معاملهگر به خود و تواناییهایش. به این ترتیب جایی برای شک و تردید در عمل باقی نخواهد ماند. زمانی که معاملهگر این موارد را رعایت کند، میتواند در بازار سرمایه با تمرکز بیشتری فعالیت کند. این امر منجر به موفقیتهای بیشتر و همچنین زیان کمتر در سرمایهگذاری خواهد شد. برنامهریزی در هر زمینهای عملکرد منطقیتر را به دنبال دارد.
افزون بر این مسائل، هدفگذاری به تعیین حد سود کمک میکند. به این ترتیب معاملهگر میتواند پیش از آنکه سود سهامش را از دست دهد، در نقطه تعیینشده از سهم خارج شود و به اصطلاح سیو سود انجام دهد. به علاوه زمانی که فرد سهام خاصی را بر اساس پیشبینی افت قیمت آن دنبال میکند، میتواند در نقطه مناسب خرید آن را انجام دهد. در حقیقت میتوان گفت تارگت زدن در بورس موجب دریافت سیگنالهای خرید و فروش به موقع خواهد شد.
روش تارگت زدن در بورس چیست؟
حال که دریافتیم تارگت زدن در بورس چیست و تارگت به چه معناست، زمان آن رسیده است که با نحوه انجام این کار هم آشنا شویم. تحلیلگران بنیادی و تکنیکال، هر یک به شیوههای مختلفی متوسل میشوند تا هدفگذاری قیمتی را انجام دهند.
در تحلیل بنیادی، تحلیلگران صورتهای مالی، نرخ رشد و همچنین پشتوانه شرکتهای صاحب سهام را بررسی میکنند. به این ترتیب میتوانند تارگت سهم را مشخص کنند.
-
بیشتر بخوانید: شخصیت سرمایه گذاری خود را بشناسید!
اما در تحلیل تکنیکال، تحلیلگر روشهای متعددی را به کار میبندد. تکنیکالیستها با بررسی نمودارها، روند سهام و به کمک اندیکاتورها و سایر ابزارهای تکنیکال، هدف قیمتی را تعیین میکنند. البته تنها با بهرهگیری از این موارد نمیتوان تارگت سهم را تعیین کرد. در این میان فارغ از اینکه روش تحلیل بنیادی است یا تکنیکال، باید عوامل دیگری نیز در نظر گرفته شود.
به عنوان مثال، در الگوی پرچم، میله پرچم نشاندهنده هدف قیمت است. اما برای تعیین دقیقتر تارگت باید به حمایت و مقاومتهای سهم و همچنین تاریخچه آن بسیار دقت کرد. به طور کلی بهتر است تحلیلگر با تکیه بر دو شیوه تحلیل تکینکال و بنیادی، تارگت سهام خود را مشخص کند. به این ترتیب پیشبینی او دقیقتر از آب در میآید.
تابلوخوانی و بازارخوانی
علاوه بر تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی، باید تابلوخوانی را نیز در تارگت زدن در نظر بگیرید. اما فایده این کار چیست؟ پیشتر در این خصوص صحبت کردهایم و میدانیم که تابلوخوانی اطلاعات زیادی را در مورد سهام در اختیار ما قرار میدهد. افراد مختلف، هدفگذاریهای متفاوتی انجام میدهند. چرا که آنها استراتژیهای مختلفی دارند و همه به یک اندازه ریسکپذیر نیستند. اطلاعاتی که از تابلوی سهام و شرایط بازار به دست میآید، میتواند در تعیین قیمت متناسب با استراتژی هر فرد موثر باشد. آنچه مهم است، این است که معاملهگر بتواند به استراتژی و برنامه خود عمل کند. این مسئله موجب اعتماد افراد به تحلیل و روش معاملهگری خودشان میشود.
البته زمانی که از اعتماد حرف میزنیم، مشخص است که این اعتماد در پی تحلیلهای صحیح به وجود میآید. وگرنه اگر فردی یک استراتژی غلط را به کار بندد و به آن اعتماد کند، حاصل آن چیزی جز زیان نخواهد بود.
چه عاملی موجب تفاوت در تارگتهای یک سهم میشود؟
پیشتر هم به این موضوع اشاره کردیم که دو معاملهگر مختلف، ممکن است نظرات مختلفی را در خصوص تارگت یک سهام داشته باشند. عواملی مانند میزان پذیرش ریسک و بازه زمانی موردنظر تحلیلگر میتواند در تعیین تارگت سهم اثرگذار باشد.
اگر هر دو سرمایهگذار بدانند تارگت زدن در بورس چیست و روش انجام آن چگونه است، شاید هر دو پیشبینیهای درستی انجام بدهند. اما این پیشبینیها ناشی از دید متفاوتی است که افراد دارند. پس مشخص است که اهداف میتوانند با هم متفاوت باشند. مثلا ممکن است سرمایهگذاری تحلیل خود را برای بازه ۹ ماهه انجام داده باشد. ولی فرد دیگر بازه دو ساله را در نظر داشته باشد. گفتیم که اهداف قیمتی تغییر میکنند و نمیتوان ادعا کرد که ثابت هستند. چرا که اطلاعات جدیدی در هر زمان منتشر میشود و از این رو هدف قیمت در زمانهای مختلف دستخوش تغییر خواهد شد.
این احتمال نیز وجود دارد که تارگت یک دارایی بیش از حد تخمین زده شده باشد. حتی این امکان وجود دارد که انتظارها از یک سهم به کلی غلط باشد و پس از گذشت مدتی قیمت سهم با افت شدیدی مواجه شود.
تارگت قیمتی با توجه به عرضه و تقاضا و اطلاعاتی که در مورد یک سهم وجود دارد، تعیین میشود. مجددا تاکید میکنیم که اطلاعات جدید میتواند منجر به تغییر تارگت شود. با این تفاسیر رسیدن سهم به هدف قیمتی حتما الزامی برای خروج از سهم نیست.
اثر تحلیلگران خبره بر قیمت سهام
زمانی که یک تحلیلگر مجرب، قیمت هدف را در سهامی تعیین کند، میتواند نقش موثری بر قیمت آن دارایی داشته باشد. فرض کنید سهام شرکتی در قیمت ۴۵۰ تومان خرید و فروش میشود. تحلیلگر هدف قیمت را روی عدد ۸۰۰ تومان تنظیم کرده است. اما به دلیل عملکرد نامطلوب شرکت، تارگت را به ۴۰۰ تومان کاهش میدهد. این مسئله میتواند موجب فروش بیشتر سهام و کاهش قیمت سهم تا رسیدن به تارگت ۴۰۰ تومانی شود.
در سمت دیگر، اگر همین شرکت عملکرد مناسبی داشته باشد، تحلیلگر میتواند هدف قیمتی را بر همین اساس افزایش دهد. این امر میتواند منجر به خرید بیشتر سهام شود. بنابراین استقبال سرمایهگذاران از این سهام، میتواند قیمت آن را به تارگت تعیینشده برساند.
اما از آنجا که کاهش و افزایش قیمتها همواره در حال وقوع است، نمیتوان چنین ارزیابی کرد که تا چه میزان از این افزایش و کاهش در خدمت رسیدن سهم به اهداف تعیینشده است. با توجه به آنچه گفتیم، دریافتیم که ممکن است تعیین اهداف بالاتر موجب افزایش قیمت سهام شود. از سوی دیگر کاهش قیمت هدف میتواند موجب اثر منفی و کاهش قیمت سهام شود. اما نکته مهم اینجاست که شرط تاثیرگذاری فرد تحلیلگر در قیمت سهام اعتبار، مهارت و سابقه او است. اگر یک تحلیلگر ناشناخته و مبتدی اهداف قیمتی تعیین کند، مطمئنا میزان اثرگذاری او بر بازار سهام به اندازهای نیست که بخواهیم از آن صحبت کنیم.
نکات مهم
اکنون میدانیم تارگت زدن در بورس چیست، اما لازم است چند نکته کلیدی را نیز در این خصوص بیان کنیم تا دانستههایمان تکمیل شود.
- هدف از تارگت زدن، پیشبینی قیمت آینده در مورد سهم یا دارایی است.
- هدفگذاری میتواند کمتر از قیمت کنونی بازار و یا بیشتر از آن باشد. اگر هدف بالاتر از قیمت باشد گاوی و اگر پایینتر باشد خرسی خواهد بود.
- اهداف قیمتی در افراد مختلف با همدیگر متفاوت است. چرا که هر معاملهگر روشهای متفاوتی را برای پیشبینی قیمت استفاده میکند.
- زمانی که یک تحلیلگر حرفهای، اهداف قیمت خود را تغییر میدهد، میتواند بر قیمت دارایی اثر بگذارد.
- زمانی که هدفگذاری انجام میشود، باید افق سرمایهگذاری را در نظر گرفت. چرا که ممکن است سهمی با دید پنجماهه هدفگذاری شود و سهام دیگری با دید دو ساله. البته که بازه زمانی طولانیتر منطقیتر است. اما هدف قیمت کوتاهمدت باید به شیوهای تعیین شود که فرد متضرر نشود.
- هدفگذاری قیمتی به معنای تحمل ضرر و زیان نیست. این معاملهگر است که باید بتواند زیان را کنترل و مدیریت کند. شاید سهمی به قیمت تعیینشده برسد. اما ممکن است در این مسیر افتی ۵۰ درصدی را تجربه کند. این مسئله برای سرمایهگذاران شرایط مطلوبی به شمار نمیرود.
جمعبندی
در این مطلب متوجه شدیم که تارگت در بورس چیست و تارگت زدن به چه معناست. به طور خلاصه تارگت یعنی تعیین اهداف قیمتی برای سهم. به این ترتیب فرد میتواند از طریق تعیین حد سود خود، در زمان مناسبی از سهم خارج شود. به علاوه به کمک تارگت نزول قیمت، معاملهگر یک هدف قیمتی را در نظر میگیرد و پیشبینی میکند که سهم احتمالا تا آن قیمت ریزش داشته باشد. سپس در آن نقطه سهام را خریداری میکند و با رشد سهم، سود میکند.
اما در تعیین اهداف قیمتی، باید به یک شیوه معتبر چون تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تکیه کرد. در غیر اینصورت، هدفگذاری اشتباه خواهد بود و معاملهگر متضرر میشود. فراموش نکنید که هدفگذاری نیازمند توجه به موارد متعددی است. از همین رو باید این عوامل را در تحلیل خود به کار ببندید. توجه به بازار و تابلوخوانی نیز در تارگتگذاری حائز اهمیت است. به یاد داشته باشید که هدف قیمتی تنها یک پیشبینی است و ممکن است صد در صد اتفاق نیفتد. اما اگر این پیشبینی به وقوع بپیوندد، قطعا موفقیت خوبی نصیب معاملهگر خواهد شد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0