تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۶
زمان مطالعه: 27 دقیقه
کد خبر : 77049

اقتصاد خرد (Microeconomics) چیست؟ تعریف اقتصاد خرد

اقتصاد خرد (Microeconomics) چیست؟ تعریف اقتصاد خرد
علم اقتصاد خرد به‌منظور توجیه و تحلیل بسیاری از پدیده‌های اقتصادی در مقیاس خرد به‌کار می‌رود که در این مقاله به معرفی مفاهیم، اصول و نظریه‌های آن پرداخته‌ایم.

به گزارش شهر بورس، اگر سررشته‌ای در علم اقتصاد داشته یا دست‌کم به آن علاقه‌مند باشید، حتما عبارت اقتصاد خرد به گوش‌تان خورده است. این شاخه از علم اقتصاد که گاهی در مقابل اقتصاد کلان مطرح می‌شود به مطالعه‌ی رفتار مصرف‌کننده‌ها و شرکت‌ها در یک بازار مشخص اشاره دارد. مطالعه‌ی میزان عرضه و تقاضا در یک بازار خاص از اصلی‌ترین اهداف اقتصاد خرد است.

اقتصاد خرد اساسا یک رویکرد نئوکلاسیک به اقتصاد است که ایده‌ی اصلی‌اش بر این فرض استوار شده که مصرف‌کننده و تولیدکننده با اتخاذ تصمیم‌هایی منطقی، سود لازم برای خودشان را کسب می‌کنند. تحلیل اقتصاد خرد به افراد، شرکت‌ها و حتی دولت‌ها کمک می‌کند که روندهای اقتصادی در آینده را بهتر پیش‌بینی کنند. چنین تحلیلی، لازمه‌ی قیمت‌گذاری منطقی و رقابتی، تولید بهینه و عرضه‌ی مناسب و به‌موقع است.

در این مقاله با اهداف مرور معرفی کامل مفهوم اقتصاد خرد اصول، مفاهیم، نظریه‌ها و نتایج آن را بررسی کرده و در آخر، مزایا و نقاط ضعفش را مرور می‌کنیم. با ما همراه شده و درک بهتری نسبت به یکی از مهم‌ترین مفاهیم اقتصادی در عصر حاضر پیدا کنید.

مروری بر تعریف اقتصاد خرد

اقتصاد خرد (Microeconomics) یکی از شاخه‌های علم اقتصاد است که تصمیمات اقتصادی و مالی افراد و شرکت‌ها درخصوص استفاده از منابع و توزیع آن‌ها را مطالعه می‌کند. این علم به سوالاتی نظیر سوالات زیر پاسخ می‌دهد:

  • کالاهای مختلف چرا و چگونه ارزش‌های متفاوتی دارند؟
  • کسب‌وکارها و مشتریان‌شان چطور بر یکدیگر اثر گذاشته و یکدیگر را منتفع می‌کنند؟
  • کسب‌وکارها و افراد چطور با یکدیگر همکاری کرده و بر قیمت‌ها و عرضه و تقاضا اثر می‌گذارند؟
  • چرا یک کسب‌وکار یا بازار با رکود یا شکست مواجه می‌شود؟

شاخه‌ای از اقتصاد خرد که رفتار مصرف‌کننده مانند خانواده‌ها را بررسی می‌کند؛ نظریه‌ی ‌مصرف‌کننده (Consumer Theory) و شاخه‌ای از آن که بر رفتار کسب‌وکارها و خروجی‌های‌شان متمرکز است، نظریه‌ی تولیدکننده (Producer Theory) نامیده می‌شود.

ازسوی‌دیگر، اقتصاد خرد با بررسی انگیزه‌ها، قیمت‌ها، وضعیت منابع و روش‌های تولید، آنچه را که ممکن است در آینده‌ی یک بازار یا کسب‌وکار رخ دهد، مطالعه می‌کند. این علم بیان می‌کند که عناصر مختلف اقتصاد در یک جامعه، چطور با استفاده از پول و نرخ بهره به‌عنوان یک مکانیسم قیمت‌گذاری، عرضه و تقاضا ایجاد می‌کنند. Microeconomics، معتقد است که اقتصاد کلان و بازارها زمانی به تعادل می‌رسند که عرضه‌ی کالاها، تقاضای آن‌ها را کنترل کند. اصلی‌ترین گروه‌های اقتصادی مورد مطالعه این علم عبارتند از:

  • مصرف‌کنندگان
  • فروشندگان
  • صاحبان کسب‌وکارهای تولیدی

به‌عنوان‌مثال در یک مطالعه‌ی اقتصاد خرد در صنعت حمل‌و‌نقل به سوالاتی نظیر موارد زیر پاسخ داده می‌شود:

  • چرا سالمندان برای استفاده از سیستم‌های حمل‌ونقل تخفیف می‌گیرند؟
  • چرا بلیط هواپیما در زمان تعطیلات گران‌تر است؟
  • چرا مردم بیشتر از اتوبوس برای حمل‌ونقل استفاده می‌کنند؟
  • چرا یک شرکت هواپیمایی محبوبیت بیشتری دارد؟

تفاوت اقتصاد خرد و کلان

به‌طورکلی، اقتصاد خرد، نگاه جزئی‌تر و دقیق‌تری به پدیده‌های اقتصادی و تجاری نسبت به اقتصاد کلان یا Macroeconomics که بیشتر تمرکز بر درک و مدل‌سازی رفتار جمعی است، دارد.

در اقتصاد کلان، اقتصاد، به‌عنوان یک کل و شامل عواملی مانند اشتغال، تولید ناخالص ملی و تورم، بررسی می‌شود. درحالی‌که Microeconomics بر یک بازار یا صنعت خاص مانند خودرو یا مسکن متمرکز است، اقتصاد کلان یک کشور، منطقه یا حتی یک قاره را هدف مطالعه قرار می‌دهد.

مفاهیم لازم برای درک اقتصاد خرد

مطالعه و درک اقتصاد خرد ، نیازمند درک مفاهیم کلیدی است که در این علم و به‌طورکلی در علم اقتصاد، مطرح می‌شوند. مهم‌ترین این مفاهیم عبارتند از:

  • انگیزه‌ها (Incentives) و رفتارها (Behaviors)؛ که شامل نحوه‌ی واکنش افراد و شرکت‌ها به پدیده‌های اقتصادی و انگیزه‌های آن‌ها می‌شود.
  • مطلوبیت (Utility)؛ که شاخصی برای تعیین میزان رضایت مشتری از خرید یک محصول با توجه به محدودیت‌هایش در بودجه است.
  • تقاضا (Demand)؛ که به حجم محصولات یا خدماتی گفته می‌شود که مصرف‌کنندگان مایل به خرید آن‌ها در یک سطح قیمتی خاص هستند. این حجم به توانایی خرید آن‌ها بستگی دارد.
  • عرضه (Supply)؛ که به حجم محصولات یا خدماتی گفته می‌شود که تولیدکنندگان مایل به عرضه آن‌ها در یک سطح قیمتی خاص هستند. آن‌ها هرچه بتوانند قیمت‌گذاری بیشتری داشته باشند، تولیدات خود را نیز افزایش می‌دهند.
  • کشش (Elasticity)؛ که به پاسخ میزان تقاضا به تغییر قیمت گفته می‌شود. به‌این‌ترتیب، اگر تغییر کوچکی در قیمت، سبب تغییر شدید در تقاضا شود، کشش قیمتی تقاضا، بسیار شدید قلمداد می‌شود. این مفهوم برای ادارات مالیاتی به‌منظور پیش‌بینی تاثیر افزایش مالیات حاصل از فروش بر درآمدهای‌شان نیز مهم است.
  • ایکولیبریوم (Equilibrium)؛ به نقطه‌ی تقاطع منحنی‌های عرضه و تقاضا گفته می‌شود. در این نقطه که به آن تساوی یا تعادل اقتصادی گفته می شود، در یک قیمت مشخص، عرضه و تقاضا برابر می‌شوند. در تصویر زیر نقطه تساوی را مشاهده می‌کنید.

هفت اصل اقتصاد خرد

علم Microeconomics به‌طورکلی از اصول پایه‌ای اقتصاد پیروی می‌کند و همانطور که از تعریفش برمی‌آید، عرضه و تقاضا یکی از ارکان آن است. در این بخش، این رکن را در کنار ۶ رکن دیگر این شاخه از اقتصاد را معرفی می‌کنیم.

قانون عرضه و تقاضا

این رکن بیان می‌کند که چطور، وقتی در یک بازه‌ی زمانی، تقاضا از عرضه برای یک کالا پیشی می‌گیرد، تامین‌کنندگان یکی از دو تصمیم افزایش عرضه یا افزایش قیمت را عملی می‌کنند. با افزایش قیمت، تقاضا به‌طور طبیعی کاهش پیدا می‌کند. به‌این‌ترتیب تامین‌کننده می‌تواند برای افزایش تولید و هماهنگی با تقاضا زمان بخرد.

در حالت معکوس نیز وقتی عرضه بر تقاضا پیشی می‌گیرد، تولیدکننده باید یا عرضه یا قیمت محصولات توزیع‌شده‌ی خود را کاهش دهد. در این مرحله آن‌ها دارای موجودی مازاد هستند، با کاهش قیمت‌ها، تقاضا افزایش یافته و موجودی مازاد به فروش می‌رسد. به‌این‌ترتیب عرضه دوباره با تقاضا هماهنگ می‌شود.

روش‌های توسعه‌یافته در قانون عرضه و تقاضا تلاش می‌کنند که رفتار انسان را به زبان ریاضی کاربردی نشان دهند. زبانی که به اقتصاددانان، امکان کشف مدل‌های قابل آزمون و توسعه از بازارهای منفرد را می‌دهد. اقتصاد دانان در این قانون ابتدا فرضیه‌هایی قابل اندازه‌گیری در مورد رویدادهای اقتصادی ارائه داده و سپس از طریق شواهد عینی و تجربی به دنبال اثبات یا رد آن‌ها هستند. روشی که در فلسفه به آن پوزیتیویسم منطقی (Rational Positivism) یا تجربه‌گرایی منطقی گفته می‌شود. طیف وسیعی از روش‌های تحقیق نیز در این مسیر به کار گرفته می‌شوند.

قانون هزینه فرصت

در اقتصاد خرد به هزینه‌ای که مصرف‌کننده با عدم انتخاب بهترین گزینه برای استفاده از منابع خود متحمل می‌شود، هزینه‌ی فرصت (Opportunity Cost) گفته می‌شود. هزینه‌ی فرصت بر این واقعیت بناشده که مصرف‌کننده، گزینه‌های نامحدودی برای استفاده از منابع محدود خود دارد. همچنین فرض بر این است که انتخاب‌های او منحصر‌به‌فرد هستند. این مفهوم، ارزش بهترین جایگزین بعدی موجود را به‌عنوان هزینه‌ی فرصت مطرح کرده و در آن، ارزش هر واحد از کالاها با یکدیگر مقایسه می‌شود و کمیت‌شان اهمیتی ندارد.

قانون کاهش مطلوبیت

این قانون عنوان می‌کند که تقاضا برای هر کالا با مصرف هرچه بیشتر آن پس‌ از ‌مدتی کاهش پیدا می‌کند. به‌عنوان مثال، فردی که خرید یک بیسکوییت خاص را امتحان می‌کند، بالاخره پس از چند بار خرید، تقاضایش نسبت به آن کاهش می‌یابد. این قانون به‌نوعی بیان می‌کند که مطلوبیت مشتری تا کجا ادامه داشته و سودمند است.

کالاهای گیفن

اقتصاد خرد عنوان می‌کند که تقاضا برای برخی کالاها همواره از حد مشخصی پایین نیامده و افزایش قیمت نیز تاثیری بر این موضوع ندارد. به این کالاها گیفن (Giffen Goods) گفته می‌شود. شیب تقاضای این کالاها همواره مثبت است و تنها کافی است که خریدار درخصوص افزایش قیمت، ازنظر منطقی، قانع شود.

کالاهای وبلن

کالاهای وبلن

کالاهای وبلن

این کالاها تجملاتی محسوب شده و همواره بدون توجه به قیمت، تقاضای ثابت و حتی رو به افزایشی دارند. حتی در مواردی، مصرف‌کنندگان از افزایش قیمت آن‌ها خوشنود نیز می‌شوند. جواهرات گران‌قیمت، آثار هنری، خودروهای لوکس و مجموعه‌های شخصی متعلق به افراد مشهور، نمونه‌هایی از کالاهای وبلن (Veblen Goods) هستند. افزایش قیمت در مورد این کالاها منجر به افزایش رقابت خرید نیز خواهد شد. خریدار نیز با خرید آن‌ها موقعیت مالی و اجتماعی‌اش را نشان داده و تثبیت می‌کند.

درآمد و کشش

با افزایش درآمد، تقاضا برای کالاهای برتر نیز افزایش پیدا می‌کند و برعکس. ازطرفی با کاهش قیمت، میزان خرید هر مصرف‌کننده افزایش می‌یابد. بنابراین افزایش درآمد و کاهش قیمت، قدرت خرید مشتری را افزایش می‌دهند. همانطور که دیده می‌شود، رابطه‌ی درآمد، قیمت و قدرت خرید، کششی است. رابطه‌ای که البته در مورد کالاهای گیفن و وبلن، دیده نمی‌شود.

اثر جایگزینی و کشش

اگر قیمت کالایی بالاتر از توان خرید مردم باشد، احتمال جایگزینی آن با کالاهای ارزان‌تر از سوی آن‌ها وجود دارد. به این رفتار که می‌توان آن را با عبارت تغییر تقاضا به‌خاطر قیمت توصیف کرد، کشش قیمتی تقاضا (Price Elasticity of Demand) گفته می‌شود. به‌عنوان مثال با افزایش قیمت چرم، ممکن است خریداران بیشتر به سمت لباس‌های پشمی بروند.

نظریه های اقتصاد خرد

اقتصاد خرد، خود شامل چهار نظریه می‌شود که هدفشان پیش‌بینی وضعیت یک بازار بر اساس تصمیمات خریداران، فروشندگان، کسب‌وکارها و دولت است. این نظریه‌ها بر پایه اصول، مفاهیم و قوانینی که در بخش‌های قبلی بررسی کردیم توسعه یافته‌اند.

نظریه تقاضای مصرف کننده

این تئوری ترجیحات (Preference) مصرف‌کننده کالا و خدمات را به هزینه‌های خرید کالا و مصرف آن، مرتبط می‌کند. این همبستگی بیان می‌کند که راه مصرف‌کننده با توجه برای محدودیت‌هایش در بودجه برای متعادل کردن ترجیحات خود و هزینه‌های کالا چیست؟ به‌این‌ترتیب، بهینه‌سازی مطلوبیت (Optimizing Utility) برای او اتفاق می‌افتد.

تئوری ارزش ورودی تولید

بر اساس این تئوری که در زبان علمی Production Input Value نامیده می‌شود، هر کالا یا خدمات با توجه به میزان واحدهای صرف‌شده از منابع برای تولیدش، قیمت‌گذاری می‌شود. این منابع، شامل دستگاه‌ها، مواد اولیه، زمین، انرژی، نیروی انسانی، هزینه‌های حمل‌ونقل، مالیات و غیره می‌شود. در این بین، تکنولوژی را می‌توان نوعی سرمایه‌ی واسطه‌ای یا ثابت درنظر گرفت.

این تئوری به مطالعه‌ی نحوه‌ی تصمیم‌گیری تولیدکننده برای اختصاص مقدار منابع و تعیین میزان تولیدش می‌پردازد. رابطه‌ی بین کمیت کالاهای تولیدی، عوامل و هزینه‌های تولید و رابطه‌ی بین قیمت کالاها و عوامل هزینه‌های تولید با استفاده از این تئوری سنجیده و تعریف می‌شود. این تئوری بیان می‌کند که تولیدکنندگان به دنبال روش‌هایی برای ترکیب نهاده‌ها هستند که هزینه‌های تولید آن‌ها را کاهش و سودشان را به حداکثر می‌رساند. در تصویر بالا رابطه کل تولید با نیروی انسانی (Labor) به‌صورت نمادین نشان داده شده است.

تئوری قیمت

این تئوری بیان می‌کند که چطور مطلوبیت و تئوری تولید، عرضه و تقاضا را کنترل می‌کنند. سپس نتیجه می‌گیرد که در یک بازار کاملا رقابتی، قیمت موردانتظار مصرف‌کننده با قیمت تعیین‌شده توسط تولیدکننده برابر می‌شود. اتفاقی که از نگاه اقتصاد خرد ، تعادل اقتصادی را پی خواهد داشت.

انواع ساختار بازار از نگاه اقتصاد خرد

از نگاه Microeconomics ساختار بازار را عناصری مانند تعداد خریداران و فروشندگان، نحوه‌ی توزیع سهام بین آن‌ها و سهولت ورود به بازار و خروج از آن برای شرکت‌ها تعیین می‌کنند. انواع ساختار بازار از نگاه این علم را در ادامه بررسی می‌کنیم.

ساختار رقابت خالص

ساختار رقابت خالص

ساختار رقابت خالص

رقابت خالص یا Perfect Competition یکی از انواع ساختار بازار است که طی آن، شرکت‌های کوچک متعدد با یکدیگر رقابت می‌کنند. در این رقابت، عرضه و تقاضا تعیین‌کننده‌ی مقدار تولید و قیمت‌گذاری است. در بازاری با این ساختار، شرکت‌ها نمی توانند بر قیمت‌ها اثر چندانی بگذارند و محصولات‌ آن‌ها بسیار به یکدیگر شبیه است.

ساختار انحصاری

در یک بازار انحصاری (Monopoly)، یک شرکت، کل عرضه در بازار را کنترل می‌کند. این شرکت، هیچ جایگزینی ندارد و به همین دلیل می‌تواند با کاهش عرضه، قیمت‌ها افزایش داده و سود قابل‌توجهی به نفع خود کسب کند. این شرکت در تخصیص منابعش نیز نیازی به مقایسه‌ی خود با دیگران نداشته و در کیفیت محصولاتش، رقیبی ندارد.

انحصار چندجانبه

در بازاری با ساختار انحصار چندجانبه (Oligopoly) به جای یک شرکت، چند شرکت محدود، کل بازار را کنترل می‌کنند. به این ساختار انحصار رقابتی یا Monopolistic Competition‌ نیز گفته می‌شود. تولیدکننده‌ها در این بازار می‌توانند برای افزایش یا کاهش عرضه و قیمت‌ها با یکدیگر رقابت یا حتی همکاری کنند. در بسیاری از مواقع، آن‌ها توافقاتی نیز برای پوشش هریک از نیازهای بازار با یکدیگر انجام می‌دهند.

انحصار خرید یا مونوپسونی

در علم اقتصاد خرد، مونوپسونی (Monopsony) یا انحصار خرید، نوعی از بازار است که در آن، تنها یک خریدار در برابر تعداد زیادی فروشنده وجود دارد. این ساختار، درست در مقابل ساختار مونوپولی یا انحصار فروشنده قرار گرفته و تقاضای کالا توسط خریدار تعیین می‌شود. به‌این‌ترتیب، او بر عرضه و قیمت نیز تاثیر زیادی دارد.

تقاضای چندجانبه یا الیگاپسونی

در یک بازار با تقاضای چندجانبه یا Oligopsony تعداد خریداران از تولیدکننده‌ها و فروشنده‌ها کمتر است. به‌این‌ترتیب، قدرت تقاضای بازار بر تصمیمات تولیدکننده درخصوص مواردی مانند قیمت، برتری دارد. در این بازار، رقابت تولیدکننده‌ها برای افزایش کیفیت محصولات، ارائه‌ی ارزش‌های جدید و پیشنهادهای جذاب مانند انواع تخفیف نیز بیشتر می‌شود.

مزایای علم اقتصاد خرد

اقتصاد خرد چندین دهه است که به‌عنوان یکی از شاخه‌های مهم علم اقتصاد استفاده شده و نظریه‌های جانبی‌اش توسعه یافته‌اند. دلیل این موضوع، مزایای این علم است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

  • کمک به درک بهتر از نحوه عملکرد اقتصاد در بخش‌های مختلف
  • کمک به تخصیص کارآمد منابع
  • کمک به بهینه‌سازی تصمیم‌گیری‌های تجاری، مالی و اقتصادی در کسب‌وکارها
  • کمک به تولید هدف‌مندتر
  • کمک به قیمت‌گذاری منطقی و درست
  • ارائه‌ی درک بهتر از رفتار مصرف‌کنندگان
  • ارزیابی دقیق‌تر سلامت اقتصادی در صنایع و کسب‌وکارهای مختلف
  • کمک به صنایع و کسب‌وکارها در تدوین سیاست‌های عمومی‌شان
  • کمک به حل مشکلات اقتصادی صنایع و کسب‌وکارها

نقاط ضعف اقتصاد خرد

با وجود تمام نقاط قوتی که علم اقتصاد خرد در توجیه رابطه‌ی کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان دارد، همچنان دارای محدودیت‌هایی است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

  • تعمیم بیش‌از‌اندازه: در استفاده از اقتصاد خرد باید مواظب بود که نتایج حاصل‌شده از مطالعه‌ی یک کسب‌وکار، بازار یا گروهی از مشتریان به دیگر صنایع و کسب‌وکارها تعمیم پیدا نکند.
  • عدم شمول نتایج: ممکن است نتایجی که از مطالعه‌ی یک کسب‌وکار یا یک فرد به دست آمده‌اند، در مقیاس بزرگتر اشتباه باشند. به‌عنوان مثال، پس‌انداز می‌تواند سبب رشد مالی یک فرد شود که یک نتیجه‌ای مثبت است؛ اما اگر همه‌ی مردم پس‌انداز کنند تقاضا برای کالاها کاهش می‌یابد.
  • وابستگی شدید به ارزش پول: پول، اصلی‌ترین شاخص اندازه‌گیری در اقتصاد خرد است. اما ارزش خود پول هم مدام در حال تغییر بوده که دقت نتایج حاصل‌شده را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
  • نادیده‌گیری تفاوت‌های درون‌صنعتی و درون‌سازمانی: به‌عنوان مثال، شاید اقتصاد خرد نتیجه بگیرد که درآمد یک صنعت در یک سال، ۴۰ درصد افزایش یافته؛ اما این قطعا به این معنا نیست که درآمد همه‌ی افراد و کسب‌وکارها به یک اندازه افزایش رشد کرده است.

سخن آخر درباره اقتصاد خرد

اقتصاد خرد امروزه یکی از مهم‌ترین شاخه‌های علم اقتصاد با سابقه‌ای نزدیک به یک قرن است. این علم به مطالعه‌ی رفتار افراد و شرکت‌ها برای تصمیم گیری درخصوص تخصیص منابع می‌پردازد. به این معنی که تولیدکننده و مصرف‌کننده، چطور منابعشان را خرج می‌کنند. این شاخه از علم اقتصاد بر مطالعه‌ی بازارها، صنایع و افراد متمرکز بوده و از تحلیل‌های کلان کشوری یا منطقه‌ای پرهیز می‌کند.

ستون مرکزی علم اقتصاد خرد ، تئوری عرضه و تقاضاست. تئوری‌ها و قوانین دیگری مانند تئوری قیمت، مطلوبیت، هزینه‌ی فرصت، ارزش ورودی تولید و غیره نیز در پی تئوری عرضه و تقاضا مطرح می‌شوند. در Microeconomics تاثیر عرضه و تقاضا و برعکس با درنظر‌گرفتن عامل قیمت و قدرت اقتصادی مصرف‌کننده تعیین می‌شود. این علم، چندین ساختار را برای هر بازار متصور است که از بسیار انحصاری تا رقابت خالص را در بر می‌گیرند.

علم اقتصاد خرد در تحلیل بازارها و روند مالی و تجاری کسب‌وکارها، مفید واقع شده و می‌تواند در تعیین و تحلیل رفتار مشتری، قیمت‌گذاری، طراحی محصول و غیره به آن‌ها کمک کند. با‌این‌حال در کسب نتایج کلی از آن و تعمیم آن‌ها به دیگر صنایع و بازارها و حتی عناصر جزئی‌تر سوژه‌ی مورد مطالعه باید مراقب بود.

منبع: وب سایت آی تی بی

برچسب ها :

ناموجود

ارسال نظر شما

مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نیلی

ششمین نمایشگاه و همایش تخصصی حمایت از ساخت داخل در صنعت نفت، گاز، پتروشیمی و پالایش

بانک توسعه تعاون