به گزارش شهر بورس، یک کارشناس حوزه کار و اشتغال تاکید کرده است که واژه «طبقه متوسط» در ایران به عبارتی صرفاً نمایشی تبدیل شده و دیگر بار مفهومی واقعی و کاربردی ندارد. به گفته وی، افرادی که هنوز کتوشلوار یا مانتوهای مرتب میپوشند و سر کار میروند، در واقع «فقیران آبرومند» هستند که درآمدشان حتی تا پایان ماه کفاف زندگی را نمیدهد.
معلم، کارمند و پزشک؛ نمونههای بارز فقیران رسمی
حاجاسماعیلی با اشاره به وضعیت معلمان، کارمندان و پزشکان، توضیح داد که این گروهها دیگر نمیتوانند در قالب طبقه متوسط جای بگیرند؛ چرا که حقوق معلمی که ماهانه حدود ۱۰ میلیون تومان دریافت میکند، با اجاره ۱۵ میلیونی همخوانی ندارد و کارمند بانکی که باید منتظر مناسبتها برای خرید گوشت باشد، یا پزشکی که نیمی از درآمدش صرف مالیات و هزینههای مطب میشود، در واقع با فقر پنهان دست و پنجه نرم میکنند. وی این افراد را فقیرانی با ظاهر رسمی و وضعیت نامطمئن اقتصادی توصیف کرد که راهی برای پیشرفت ندارند.
فروپاشی اقتصادی فراتر از گرانی؛ آسیب به ساختارهای اجتماعی
این کارشناس افزود که مشکل تنها تورم و گرانی نیست بلکه خود شأن و جایگاه طبقه متوسط در حال فروپاشی است. زمانی طبقه متوسط با امید پسانداز برای خرید خانه یا خودرو تعریف میشد، اما اکنون حتی وام مسکن هم برای تهیه یک واحد کوچک ناکافی است. این شرایط بحرانی به افزایش تنشهای خانوادگی، طلاق و تضعیف بنیان خانوادهها منجر شده و امنیت روانی و اجتماعی جامعه را تهدید میکند.
بحران تأمین اجتماعی؛ تهدیدی ملی
حاجاسماعیلی با هشدار نسبت به وضعیت سازمان تأمین اجتماعی گفت: این نهاد که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش بیمه قرار میدهد، ماهانه با کسری بودجه ۳۵ تا ۴۰ هزار میلیارد تومانی مواجه است. این کسری به صورت وام و فروش داراییهای سازمان تامین میشود که وضعیت را وخیمتر میکند. او تاکید کرد در صورت فروپاشی این سازمان، کشور با یک بحران ملی روبهرو خواهد شد.
بازار کار فلج و زیرساختهای رو به نابودی
این کارشناس ادامه داد: زیرساختهای فنی و تخصصی، از جمله سازمان تأمین اجتماعی، در مسیر سقوط قرار دارند. بازار کار غیررسمی رشد کرده و تعداد بیمهشدگان کاهش یافته است. دولت در ماههای اخیر هیچ برنامه مدونی برای حمایت از کسبوکارها ارائه نکرده و پس از جنگ نیز سیاستهای حمایتی مؤثری دیده نمیشود.
افزایش حقوق؛ آرزویی دور از دسترس
وی تصریح کرد که بدون اصلاحات ساختاری، افزایش حقوقها در سال آینده عملی نخواهد بود. سازمانها با مشکلات مالی و تصمیمات ناسازگار دست به گریباناند و بار مالی بیشتر برای آنها غیرقابل تحمل است. به باور او، طرحهایی مانند کالابرگ تنها درمانهای موقتی و ناکافی هستند.
دوگانگی عمیق اقتصادی؛ ثروتمندان مرفهتر، فقیران فقیرتر
حاجاسماعیلی در خصوص حذف یارانهها گفت: سیاستهای دولت منابع را به صورت عادلانه تقسیم نمیکند. گروهی با استفاده از رانت و ارتباطات هر روز ثروتمندتر میشوند، در حالی که اکثریت مردم به سرعت فقیرتر میشوند. اختلاف فاحش درآمد مدیران میلیاردی با حقوق متوسط مردم نشاندهنده ضعف شدید در مدیریت منابع است.
منابع اقتصادی خارج از کنترل دولت
وی تاکید کرد که دو برابر منابع اقتصادی رسمی کشور، خارج از کنترل دولت و در دست نهادهای حکومتی و امنیتی قرار دارد. این وضعیت باعث تضییع حقوق مردم و تضعیف امنیت ملی میشود و بدون تمرکز منابع، حمایت واقعی از مردم ممکن نخواهد بود.
تابآوری مردم به پایان رسیده است
در پاسخ به سوالی درباره توان تحمل مردم، این کارشناس گفت: انتظار همکاری از مردم وقتی حق مشارکت و اعتراض آنها محدود شده، غیرمنطقی است. مردم با درآمدهای اندک و تورم شدید قادر به ادامه زندگی نیستند، در حالی که مدیران با درآمدهای نجومی از امکانات ویژه بهرهمندند. دولت باید صادقانه با مردم صحبت کند و توزیع منابع را عادلانه انجام دهد.
زلزله اقتصادی در راه است؛ هشدار برای فروپاشی قریبالوقوع
حاجاسماعیلی در پایان هشدار داد: بدون اصلاحات بنیادی، کشور به سمت بحرانهای بزرگتر و غیرقابل کنترل حرکت میکند. سازمان تأمین اجتماعی با کسری بودجه و تأخیر در پرداختها در آستانه فروپاشی قرار دارد و کمتر از ۳۰ درصد بازنشستگان معوقات خود را دریافت کردهاند. اگر منابع به صورت منصفانه مدیریت نشود، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی همچون زلزلهای سهمگین کشور را لرزان خواهد کرد.
منبع: اقتصاد آنلاین